رویداد۲۴ حسین واله، دانشیار گروه فلسفه دانشگاه شهید بهشتی و معاون سیاسی وقت دفتر سیدمحمد خاتمی در تحلیلی از وضعیت موجود در گفتگو با رویداد۲۴، به رسمیت شناختن اعتراضات را چنین ارزیابی کرد. یکی از نشانه های تغییرات مثبت او میگوید: «به رسمیت شناختن مشکل، هرچند بهطور ضمنی و غیررسمی، از سوی دولت، تغییری از تفکر واهی سیاسی در دل تفسیر شورشها به خواستههای واقعیتر مهاجران و معترضان ایرانی که قیام میکنند. زیرا خواسته های آنها در قالبی آرام تر ممکن است نشانه های مثبتی از تغییرات در آنها باشد. باید آن را یک پدیده مدرن دانست.
ویل در تحلیل خود گفت: «چهل روز پیش، در گزارشی بدون قضاوت ارزشی از ناآرامی های سه ماه گذشته و جهت گیری های احتمالی آن، پیش بینی کردم که محتمل ترین نتیجه اعتراضات، مصالحه استراتژیک بین طرف های درگیر خواهد بود. بر اساس منافع مشترک اساسی که در آن هیچ خرده فرهنگ یا گروه اجتماعی حذف نمی شود، کثرت گرایی به رسمیت شناخته می شود و نظمی بر حقوق همه برقرار می شود. اکنون بر اساس ارزیابی من از دوره چهل روزه بر اساس اطلاعات مردم و رسانه ها، با قاطعیت نسبی می توانم بگویم که در این چهل روز تحولات عمدتاً در یک جهت بوده است.»
جنبه روشن شورشها، تعبیر افراطی گروههای مهاجر ایرانی در غرب بود که توسط رسانههای فارسیزبان در خارج از کشور تبلیغ میشد. این تعبیر، پدیده انقلاب تمام عیار ملت ایران علیه نظام سیاسی، مراحل متوالی آن را که منجر به سرنگونی این رژیم و روی کار آمدن دولت آلترناتیو میشود، ارائه کرد و از پیشرفت در این زمینه خبر داد.
تظاهرات و اعتصابات گسترده در سراسر کشور در ابعاد مختلف و در اعتراض به حکومت، گامهای روزافزون و مترقی را به سوی انقلاب دوم ایران آغاز کرده است. انتظار تشدید مداوم اقدامات انقلابی با هدف سرنگونی حکومت به حدی قوی شد که برخی از دولت های غربی و عمدتا اروپایی را به واکنش واداشت و معتقد بودند که از این پس باید در رژیم آینده ایران جای پایی داشته باشند.
اعلام همبستگی کامل این دولتها با جنبش انقلابی مردم ایران و برخورد قاطعتر با رژیم تهران، مانند اخراج سفرا و قطع روابط دیپلماتیک، درخواست رسمی گروههای مهاجر ایرانی بود که در نظر داشتند. خودشان در رهبری جنبش باشند. اما فضای رسانه ای با مواجهه با روند طبیعی و عینی رویدادهای واقعی در داخل کشور و همچنین به دلیل ناتوانی در تشکیل دولت موقت انتقالی در خارج از کشور، به تدریج نیاز به تغییر رویکرد را احساس کرد و به سمت موقعیت واقعی تری رفت: دولت ایران مسئول قبل از رسیدگی به اعتراضات داخلی و موارد نقض حقوق بشر در سرکوب مردم است. اکنون، گزارش کنش اجتماعی انقلابی و در حال گسترش در داخل کشور به تدریج جای خود را به توضیحات ضروری در مورد نیاز به فشار بر حکومت ایران برای رعایت حقوق بشر و معیارهای دموکراتیک داده است.
بیشتر بخوانید: تظاهرات سراسری 1401 چه آینده ای دارد و چه آینده ای؟
معترضان فعال در داخل کشور در این دوره از خواسته های خود دفاع کردند اما از روش های جدیدی استفاده کردند. تظاهرات، نشستها و تحصنها جای خود را به اقدامات مسالمتآمیزتر و رسا مانند بیانیهها و نامههای جمعی و فردی، گفتگوهای رسمی و غیررسمی باز و نیمه باز، خطبهها، سخنرانیها، مقالهها، بزرگداشتها و مانند آن داده است.
کم کم خود معترضان از درون به تفسیر عملکرد و بیان مطالبات خود پرداختند و همگرایی چشمگیری را در این زمینه به نمایش گذاشتند. این تغییر در روش هم طبیعی و هم پیش رونده است. این طبیعی است به این معنا که با گذشت زمان از آغاز اعتراضات (درگذشت دلخراش مهسا امینی)، تراکم کاهش احساسات در مضمون اعتراضات اهمیت بیشتری یافته و طبیعتاً رفتار نمادین تغییر کرده است. مترقی است، زیرا واضح تر، مستقیم تر و کم هزینه تر شده است. آنچه از آن به عنوان کاهش تحرک خیابانی یاد می شود، تنها تغییر در نحوه بیان است، نه تغییر در محور اساسی اعتراضات.
قدرت روند پراکندگی و تا حدودی سردرگمی مواضع و واکنشها را طی کرده تا انسجام بیشتر و کنترل دقیقتری بر خود داشته باشد. اظهارات مقامات عالی رتبه یکسانتر شده، فضای رسمی رسانهها کاملاً کنترل شده و واکنش رسمی به اعتراضات حساب شدهتر شده است. در حالی که اعزام هیأتهای رسمی، سفرها و خیزشها حاکی از درک روشنتر جنبههای بحران در سطح دولت است، گفتمان رسمی همچنان از تفکیک اصل اعتراضها از بهرهکشی سیاسی از آنها توسط دیگران اجتناب میکند، هرچند تفاوت میان کنشگران را تشخیص میدهد. از نظر انگیزه
تقسیم کار بین دستگاههای مختلف دولتی برای حفظ ارتباط با اقشار مختلف و با انگیزه جامعه مشاهده میشود: در حالی که برخی از دستگاههای رسمی میگویند از گشتزنی در رهبری دست بردارید و روشهای مناسب جدیدی را در مدیریت این مشکل امتحان کنید و حتی در روشهای مدیریتی تجدید نظر کنید، سایر دستگاههای رسمی نیز میگویند: می گویند که سور برخورد تند با اغتشاشگران و موضع دولت بر موضع هویتی تاکید می کند و برای حامیان خارجی آنچه که شورش می نامند خط و نشان می کشد. تلاشهای فوقالعاده برای عادیسازی وضعیت یا عادیسازی آن، حتی اگر واقعی باشد، نشاندهنده احساس نیاز فوری برای خروج از بحران است و پیامد اصلی آن، تشخیص غیررسمی مشکل است.
به رسمیت شناختن این مشکل از سوی دولت، هر چند به طور ضمنی و غیررسمی، تغییری از افکار واهی سیاسی در تفسیر شورش ها به خواسته های واقعی تر از سوی مهاجران و معترضان ایرانی است که از خواسته های خود به شیوه ای مسالمت آمیزتر دفاع می کنند. قالب را می توان نشانه هایی از تغییرات مثبت در پدیده فعلی دانست.
مثبت بودن چنین تحولی هرگز به این معنا نیست که فاصله بین طرفین درگیری کاهش یافته یا در حال کاهش است، بلکه نشان دهنده بلوغ بیشتر این فرآیند و رفتار منطقی تر نیروهای درگیر در آن است. اگر این تخمین دور از واقعیت نباشد، میتوان انتظار داشت که جنبههای دیگری از عقلانیت در آینده آشکار شود. معترضان و مخالفان داخلی آنها باید به دنبال تصویری واقعی تر از خود، انتظارات تساهل آمیزتر از حریف و راه های کمتر مضر برای رسیدن به هدف خود باشند. اگر الهه عقلانیت بتواند شکاف واقعی بین خواستههای مردم ایران را در طبقات و گروههایی با برنامههای مختلف بهاندازه کافی روشن کند، مسیر یک سازش بزرگ از این مسیر هموارتر خواهد بود.